وقت نیز- طرح تشکیل ارتش مشترک عربی که در بیانیه پایانی نشست تازه اتحادیه عرب بر آن تاکید شد، به علت دلایل شکل گیری آن و چالش های ساختاری که پیش روی تشکیل چنین ارتشی وجود دارد، از چشم انداز روشنی برخوردار نیست.
مصر بار دیگر میزبان یکی از نشست های سالیانه اتحادیه عرب بود. این نشست که از روز شنبه هشتم فروردین ماه به مدت 2 روز در شهر «شرم الشیخ» با شرکت نمایندگان 21 کشور و سازمان آغاز شد، دیروز یکشنبه به کار خود پایان داد.در نشست بیست و ششم اتحادیه عرب هرچند بر موضوع فلسطین، مسائل سوریه و عراق و رویارویی با داعش تاکید شد، اما می توان گفت هدف اصلی از تشکیل این نشست، یمن و تحولات تازه آن بویژه حمله ائتلاف کشورهای عربی به رهبری عربستان سعودی به آن کشور بود.یکی از نکات قابل توجه نشست شرم الشیخ، بیانه پایانی آن و تاکیدی بود که بر تشکیل ارتش مشترک عربی شد. این طرح برای نخستین بار در دیدار دهم اسفندماه «عبدالفتاح السیسی» رییس جمهوری مصر با «سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان، مطرح شد و تاکید دوباره بر آن در نشست اخیر اتحادیه عرب و در سایه تحولات یمن می تواند معنای تازه به خود بگیرد.در تحلیل نشست اخیر اتحادیه عرب و طرح تشکیل ارتش مشترک عربی باید 2 مساله اصلی را در نظر داشت؛ دلایل مطرح شدن چنین طرحی و زمینه های موفقیت یا شکست آن.***دلایل مطرح شدن تشکیل ارتش مشترک عربیحوادث اخیر در خاورمیانه گواه صف بندی های تازه ای است که نشان از تلاش برخی کشورها از جمله عربستان سعودی برای ایجاد شکاف های مذهبی و دامن زدن به تقابل شیعی-سنی در منطقه دارد. این صف بندی ها که یک سوی آن را کشورهای عرب با محوریت عربستان تشکیل می دهند، در پی تشکیل به اصطلاح «محور سنی» در برابر آنچه آن ها «محور شیعی» می خوانند است.اگر با نگاهی تحلیلی و دقیق بر این مساله تمرکز کنیم خواهیم دید که پشت پرده این صف بندی ها، عربستان سعودی و مصر قرار دارند که هر یک به دنبال اهداف خاص خود هستند و در سایه تلاش برای ایجاد وحدت عربی تلاش دارند اهداف منطقه ای خود را دنبال کنند.از یک سو عربستان با بهره گیری از نابسامانی های جهان عرب و به ویژه کشورهای بزرگی همچون مصر و با تکیه بر دلارهای نفتی، تلاش دارد بلندپروازی های منطقه ای خود را در قالب تازه ای به نام وحدت عربی دنبال کند.عربستان که در تلاش برای کسب نفوذ منطقه ای در رقابت با ایران است، تاکنون از هیچ تلاشی در این زمینه رویگردان نبوده است و دست هر کشوری را که با اهداف منطقه ای این کشور همراهی داشته باشد می فشارد. به همین دلیل است که شاهد نزدیکی این کشور با ترکیه و مصر به صورت همزمان هستیم.از سوی دیگر، مصر نیز به دنبال کسب جایگاه تاریخی خود در معادلات جهان عرب و خاورمیانه عربی است. همچنین، این کشور به دلیل درگیری در برخی مشکلات داخلی از جمله مشکلات اقتصادی و حضور گسترده گروه های تروریستی در صحرای سینا، خواهان انحراف اذهان عمومی مردم از مشکلات داخلی به سمت مسائل منطقه ای است.این را نیز باید در نظر داشت که مصر به شدت به کمک های اقتصادی که عربستان، امارات متحده عربی و کویت به این کشور ارائه می دهند نیاز دارد. لازمه دریافت این کمک ها نیز همراهی با برخی سیاست های منطقه ای این کشورها و در صدر آنها عربستان سعودی است.بنابراین طرح تشکیل ارتش مشترک عربی و تاکید بر وحدت جهان عرب می تواند بهترین ابزار عربستان و مصر برای پیگیری اهداف منطقه ای آن ها باشد که به دلیل تحولات سال های اخیر خاورمیانه در برخی زمینه ها دارای اشتراکات محسوسی با یکدیگر هستند.اما نکته ای که در این میان باید به آن توجه داشت این است که آیا چنین طرحی قابلیت اجرا دارد یا همانند بسیاری طرح های اینچنینی بیشتر یک ژست دیپلماتیک است؟***زمینه های موفقیت و شکست طرح ارتش مشترک عربیطرح تشکیل ارتش مشترک عربی طرح تازه ای نیست که مطرح کردن آن در برهه کنونی نشان دهنده آغاز دوران تازه ای در جهان عرب باشد.باید گفت که برخی کشورهای عربی از جمله مصر از همان آغازین سال های استقلالشان به دنبال تشکیل چنین ارتشی بودند. چنین طرح هایی که در سایه وحدت جهان عرب دنبال می شد در برخی زمان ها حتی عملیاتی نیز شد که برجسته ترین آن ها اتحاد مصر و سوریه در سال 1958 و تشکیل جمهوری متحده عربی بود.اما همانگونه که تاریخ خاورمیانه عربی گواه می دهد، اتحاد جهان عرب نه تنها تاکنون به وقوع نپیوسته است، بلکه هر بار مطرح شدن چنین طرح هایی باعث پراکندگی بیشتر در جهان عرب نیز شده است.به همین دلیل و با تکیه بر شواهد تاریخی، در مورد طرح مصر برای تشکیل ارتش مشترک عربی باید به چند نکته اشاره داشت.نخستین نکته ای که باید در نظر گرفت این است که با توجه به شرایطی که این طرح مطرح می شود (تحولات یمن و پیشروی کمیته های مردمی انصارالله)، چنین ارتشی حتی در صورت تشکیل شدن، بیش از آن که در راستای تضمین امنیت کشورهای عربی باشد بیشتر برای سرکوب جنبش های عربی به کار خواهد رفت؛ امری که اقبال مردمی را از آن سلب می کند.نکته دوم، گستردگی حوزه جغرافیایی است که چنین ارتشی در چارچوب آن قرار است تشکیل شود. از شمال آفریقا تا شرق آفریقا تا خلیج فارس حوزه ای است که ارتش عربی در صورت تشکیل شدن، قرار است در آن فعالیت کند. چنین گستره بزرگ جغرافیایی، در صورتی که کشورها بر چالش های ناشی از بعد مسافت نیز غالب آیند، اجازه غلبه بر پارگی های جغرافیایی ناشی از حضور کشورهای غیر عرب مانند ایران را نمی دهد.نکته سوم، وجود رقابت های درونی جهان عرب است. جهان سیاست و روابط بین الملل بر قدرت طلبی و امنیت محور بودن کشورها استوار است. همه این ها در حالی است که ساختار ژئوپلتیکی و راهبردی منطقه خاورمیانه به گونه ای است که الگوهای رفتاری کشورهای این منطقه را در بهترین حالت به سمت الگوهای رقابتی می کشاند. بنابراین روابط بین الملل این منطقه بیشتر بازی های با حاصل جمع صفر را برای کشورهای تجویز می کند. نمونه بارز این رقابت ها را می توان در روابط کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با یکدیگر دید.به همین دلیل، طرح های همکاری جویانه در این منطقه بیشتر ناشی از ضرورت های محیطی است تا ناشی از رشد چنین درکی در میان نخبگان سیاسی؛ امری که دورنمای چنین همکاری هایی را با چالش مواجه می سازد.چهارمین نکته، مساله فلسطین است. هر تحلیلگر آگاهی به خوبی می داند که ریشه بیشتر چالش های کنونی در خاورمیانه، اشغالگری رژیم صهیونیستی و ناتوانی کشورهای عربی در گرفتن حقوق مردم فلسطین از این رژیم است. همانگونه که گفته شد، طرح تشکیل ارتش مشترک عربی بیش از آن که ناشی از نیاز جهان عرب برای مقابله با تهدیدهای خارجی باشد، بیشتر ناشی از طرح های بلندپروازانه کشورهای عربستان و مصر است. بنابراین، در این طرح مساله فلسطین به حاشیه رانده شده است و تاریخ نشان داده در هر طرحی که در آن جهان عرب از مساله فلسطین غافل مانده است، شکست، نتیجه منطقی آن بوده است.بنابراین می توان گفت، طرح تشکیل ارتش مشترک عربی حتی اگر در کوتاه مدت نیز به موفقیت دست یابد، به دلیل چالش های ساختاری پیش روی چنین ارتشی در بلند مدت با شکست مواجه خواهد شد.
586
ایرنا / گروه پژوهش /