وقت نیوز - دو کتاب " بازنگری در علم امام ( ع ) و " سیاه پوشی در فقه و فرهنگ اسلامی " تالیف حسن رهبری فعال حوزه علوم دینی و اجتماعی منتشر شد.
به گزارش سرویس فرهنگی وفت نیوز ، هر دو کتاب به تازگی از سوی انتشارات کویر چاپ و در اختیار پژوهشگران و علاقمندان قرار گرفته است .
نویسنده در باره کتاب « بازنگری در علم امام (ع)» آورده است : تمايل بشر به اسطوره سازي، قهرمان پروري و قهرمانپرستي، و گاه تعصّب و عشق بيش از حد به انساني، موجب افسانهسازي و حديث بافيهايي در حق او ميشود كه به هيچوجه با نصوص ديني و عقلي سر سازگاري نشان نميدهد؛ امّا در اذهان عمومي چنان رواج يافته و شهرت روايي به خود ميگيرد كه به يك اعتقاد و باور مذهبي تبديل شده، و چه بسا كه ذهن عالمان را هم احاطه كرده و باور آنان را هم تسخير مينمايد.«علم امام» يكي از آن موضوعاتي است كه به چنين بلايي گرفتار آمده است. البته بديهي است كه پيامبران و امامان(ع) كه براي ابلاغ رسالت الهي و هدايت جامعة بشري به سوي توحيد و رستگاري، از متن مردم برگزيده شدهاند، داراي ويژگيها و خصوصيّاتي هستند كه متمايز از ديگران مينمایند؛ امّا تفاوت آنان به خلقت ظاهري و طبيعت بشري آنان مربوط نميشود؛ زيرا به فرمودة قرآن كريم و تعريف خودشان، از خلقتي و سرشتي همانند ديگر انسانها برخوردار ميباشند. مانند همگان ميخورند و ميآشامند، در كوچه و بازار راه ميروند، ميخوابند و ازدواج ميكنند. مهمترين ويژگي برگزيدگان الهي، وسعت علمي و جهانبيني آنان نسبت به ساير انسانها ميباشد. همان وسعت علمي است كه آنان را در دايرة عصمت قرار ميدهد؛ روزنههاي ماوراء الطبيعه را براي آنان ميگشايد؛ و آنان را با راز و رمزهاي بيشتري درجهان خلقت آشنا كرده و مرتبط مينمايد.آنان واسطة فيضاند و دائر مدار عالم؛ پيامرسانان مطمئن خدايند؛ و زمامداران حقّند و بيرقهاي شريعت. سيلها و چشمههاي دانش و حكمت از دامن كوهساران آنان جاري بوده؛ و هيچ مرغ بلندپروازي را به بلنداي انديشة آنان راهي نيست! ز ملك تا ملكوتش حجاب بردارند هرآنكه خدمت جام جهاننما بكند«حافظ»امّا با اين همه، براي دانشجويان اصول دين، همواره در حلقههاي آموزشي عصر غيبت، اين سؤال مطرح بوده و هست كه : وسعت علم پيامبر و امام(ع)ه ما اصطلاحاً در اين مقال، «علم امام» نامگذاري كردهايم- تا كجا را شامل ميشود؟ به بياني ديگر اين كه : آيا براي علم امام حدودي ميتوان فرض كرد، يا اينكه نه، آنان از معلومات نامحدودي برخوردارند؟ برخي از دانشمندان اسلام كه به اين موضوع پرداختهاند، پاسخهاي گوناگوني را در كتابهاي خود آوردهاند. گاه بحث در اين باب به مجادلات علمي كشيده شده، و سر از افراط و تفريط در آورده است! گاه دانشمندي پاسخ ديگري را برنتابيده و او را شديداً مورد انتقاد قرار داده؛ و چه بسا كه به غلوّ متهم نموده يا به تكفيرش حكم داده است! و گاه آن ديگري اين يكي را؛ كه در ادامه سخن، بدان اشاره خواهد شد. بحث و بررسي در اين باره، آنجا اهميّت پيدا ميكند كه بدانيم، اين يك موضوع اعتقادي بوده و قابل تقليد از هيچ عالم و مرجعي نميباشد. هر مسلماني وظيفه دارد با تحقيقي كه انجام ميدهد، حقيقت مطلب را دريافته و اعتقاد خود را متناسب با آن تنظيم نمايد. از اين رو، نياز دارد كه گفتار و انديشههاي موجود در اين باب، واكاوي شده و آنچه با انديشة قرآني همخواني دارد برگزيده شود.این کتاب با محور قرار دادن آیات قرآنی در علم پیامبر و امام، و آوردن روایات گوناگون ائمة معصومان(ع) و اندیشة دانشمندانِ صاحب اثرِ جهانِ تشیع و گاه اهل تسنن، و مقایسة آنان با دیدگاه قرآنی، مجالی به بازکاوی و بازاندیشی گشوده است تا باشد، پسندیم آنچه را جانان پسندد. حسن رهبری در معرفی کتاب «سیاهپوشی در فقه و فرهنگ اسلامی» هم نوشته است :
سياهپوشي، از موضوعاتي است كه فقيهان اسلامي در قرون گذشته، غالبا به كراهيّت آن معتقد بودند؛ ولي از قرن چهاردهم كه در فرهنگ اجتماعي به عنوان لباس عزا مرسوم شده است، نگاه اباحهآميز و استحبابي آن ـ به ويژه در عزاي امام حسين (ع) ـ قوت گرفته است.فقيهان گذشته، سياهپوشي را بيشتر در بخش «لباس نمازگزار» مطرح كردهاند. شيخ صدوق و استادش «ابن ولید» به حرمت آن گرايش پيدا نموده و ديگران كراهيت آن را استنباط كردهاند. ديدگاه عمومي تا قرن سيزدهم بر كراهيت لباس سياه در همه حالتها بوده و هيچ استثنايي ـ بجز در مقام تقيه ـ در حکم آن ديده نميشود. از اوايل قرن چهاردهم، سياهپوشي در تاسوعا و عاشورا مرسوم شده و سپس به عزاداري در ديگر ائمه هم تسرّي يافته است. با مرسوم شدن سياهپوشي، و سؤال برانگيز بودن موضوع فقهي آن در حوزههای علمیه و ميان مردم ، برخي از فقيهان و دانشمندان را بر آن داشت كه تحقيق مستقلي در اين مورد به عمل آورده و استحباب آن در ایام عزاداری را استنباط نمایند.اما، ارزششناسی در جامعه دینمدار، تابع سخن وحی است و سخن وحی را تفسیرگویانی است از تبار معصومان؛ که سنتهای دینی را با سیره راستین خود، بنیان نهاده و ارزشهای اسلامی را در عرصه زندگی آدمیان، متبلور ساختهاند.متأسفانه در برههای، ضعف تحقیق یا تحقیقات احساسی، ارزشهایی را پیرایه بسته و بیراهه بردهاند. سیاهپوشی، مثال کوچکی از آن است؛ که در تاریخ و فقه اسلامی، مسیری از «تنفّر» دینی تا «تقدّس» سیاسی و اجتماعی را پیموده و امروزه نشانههایی از بردن آن به «رنگرزی تقدیس»، نمایان است.کتاب «سیاهپوشی در فقه و فرهنگ اسلامی» تأمّلی است حدیثکاوانه، در نقد و سنجش دیدگاههای همسوی با عرف عامیانه، تا آنچه را حقیقت اسلامی بر آن راست مینماید، بازگو باشد.
586