وقت نیوز - درپی سخنرانی رییس جمهور در همایش بزرگ قوه قضاییه بمناسبت هفته این قوه و ابراز امیدواری وی برای تحقق تدوین لایحه جرم سیاسی، صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و تحلیل گر مسایل سیاسی، با ارسال نامه ای سرگشاده به حسن روحانی، رییس جمهور نسبت به این سخنان، واکنش نشان داد و تعریف جرم سیاسی را غیرممکن دانست.
به گزارش وقت نیوز ، متن کامل این نامه به شرح زیر است. بسمه تعالیجناب آقای دکتر حسن روحانیرئیس جمهوری اسلامی ایران شیدالله ارکانهبا سلام و آرزوی قبولی طاعات، پریروز در سخنرانی تان در همایش بزرگ قوه قضاییه بمناسبت هفته این قوه و در معیت روسای معزز دو قوه دیگر ابراز امیدواری فرمودید که "ایکاش دردوران دولت یازدهم و با کمک دو قوه دیگر لایحه تعیین تکلیف "جرم سیاسی" سرانجام روشن شود. "جناب آقای دکتر روحانی، ۳۶ سال است این آرزو تحقق پیدا نکرده و چندین ۳۶ سال دیگر هم که بگذرد تحقق نخواهد یافت. شاید کمترموضوعی را بتوان یافت که دراین ۳۶ سال به اندازه روشن نمودن تکلیف "جرم سیاسی" در خصوص آن تلاش شده بدون آنکه نتیجه ایی به بارآمده باشد. به کرات این موضوع توسط مسئولین رسانه ای شده و مدتی هم برسر زبانها بوده و بعد هم بدون آنکه نتیجه ای حاصل شود فراموش شده تا نوبتی دیگر. کمتر کسی هم این پرسش را مطرح کرده که اشکال کار کجاست و چرا "جرم سیاسی" تعریف نشده و تکلیف آن از منظر حقوقی و قضایی روشن نمی شود؟در پاسخ می بایستی به استحضار برسانم که اساسا جرم، بزهکاری، خلاف یا خطایی بنام یا تحت عنوان "سیاسی" نه وجود دارد و نه قابل تعریف است. همچنانکه درهیچ جامعه دمکراتیک و قانون مداری ما هیچ شهروندی نداریم که به جرم و یا اتهام "سیاسی" در زندان به سر برد و یا به شکل دیگری مجازات شده باشد. درعین حال جوامع زیادی در گذشته و حال وجود داشته و دارند که انسان های زیادی در آنها بواسطه نارضایتی از و مخالفت با حکومت های شان مجازات شده و بعضا حتی اعدام شده اند. نظام هایی که ناراضیان سیاسی شان را مجازات می کنند معمولا نمی پذیرند که آنها را بواسطه مخالفت با حکومت و بدلیل "اندیشه های سیاسی" شان از میان برداشته اند. نمی پذیرند که قربانیان، بهاء افکار و اندیشه های سیاسی شان را پرداخته اند. بلکه اتهامات دیگری به آنها نسبت می دهند. اما"جرم" واقعی این قربانیان در حقیقت مخالفت، اعتراض و انتقاد از حکومت های شان بوده. حکومت ها هرگز اعتراف نمی کنند که چون این فرد و یا این افراد مثل ما نمی اندیشیدند بنابراین مستوجب مجازات بوده اند. بلکه همواره ناراضیان و منتقدین شان را متهم به ارتکاب جرائم دیگری می کنند. در ایران خودمان این اتهامات عبارتند از: "تبلیغ علیه نظام" ، "تشویش اذهان عمومی"، "شایعه پراکنی"، "توهین به نظام"، "توهین به مسئولین"، "خدشه دار کردن امنیت ملی" و در موارد جدی تر"اقدام علیه امنیت ملی". آیا در هند، ژاپن، نروژ، انگلستان، برزیل، آمریکا، پاکستان یا افغانستان هم متهمینی به اتهام "تبلیغ علیه نظام" یا "تشویش اذهان عمومی" محاکمه شده و محکومیت پیدا می کنند؟ آیا دراین جوامع هم "جرم سیاسی" را تعریف کرده اند و وجود دارد؟ البته دراین جوامع، توهین و افتراء به مسئولین، اقدامی مجرمانه و قابل پیگرد حقوقی می باشند. منتهی این دست اتهامات هم "جرم سیاسی" تعریف نمی شوند و شمول جرائم عمومی هستند. به بیان دیگر، توهین به رئیس جمهور یا نخست وزیر یک کشور دمکراتیک در همان دادگاه و مشمول همان قوانین و مقررات عام می شود که توهین به هرشهروند عادی دیگر آن کشور.جناب آقای رئیس جمهور، صورت مسئله "جرم سیاسی"، نه چگونگی تعریف آن است و نه اینکه کدام قوه می بایستی آن را تدوین و کدام قوه آنرا به اجرا درآورد. پرسش اساسی آن است که آیا مسئولین حاضر به تحمل مخالفت با نظرات، دیدگاه ها و سیاست های شان هستند یا نه؟ اگر در ایران هم همچون جوامع دمکراتیک، اعتراض و انتقاد از دیدگاه ها و سیاست های حکومت امکان پذیرشده و حکومت حاضر به تحمل مخالفت باشد، درآن صورت عملاً مقوله ای بنام "جرم سیاسی" بلاموضوع می شود. همچنانکه در هیچ جامعه دمکراتیکی ما پدیده ای بنام "جرم سیاسی" نداریم. اگرهم به هردلیلی مسئولین در ایران تحمل نارضایتی و مخالفت با دیدگاه ها و تفکراتشان را نمی توانند داشته باشند، که در آن صورت چه اهمیتی دارد که ما "جرم سیاسی" را چگونه تعریف کنیم؟ وقتی مسئولین هروقت که اراده نمایند می توانند به سهولت و مثل آب خوردن، مخالفین شان را از صحنه کنار بزنند.ایام بکام بادصادق زیباکلامدهم تیرماه یکهزاروسیصدونودوچهار
586
سایت ها