وقت نیوز - طی دو هفته گذشته سیل بخش های وسیعی از کشور را در برگرفت، به زیرساخت ها آسیب رساند و بسیاری را نابود کرد، مردم را بی خانمان و آواره ساخت و برای کشور مشکلات فزاینده ی را به وجود آورد که حالا حالا باید تاوان بدهد.
سیل و زلزله و طوفان ازجمله بلایای طبیعی هستند و اجتناب ناپذیر، اما با کمی تعقل و برنامه ریزی می توان خسارات و تبعات آنها را به حداقل رساند.امروزه رشد تکنولوژی به بشر کمک کرده خیلی از بلایای طبیعی را پیش بینی و مدیریت کند و از خسارات بکاهد و...وقتی در کشور زلزله خیزی مانند ژاپن وقوع زمین لرزه های تا پنج و هفت ریشتری را غیرقابل اعتنا می دانند این موید برنامه ریزی آنان برای حفظ زیرساخت هاست، ژاپنی ها خطوط مواصلاتی و مخابراتی را چنان مدیریت و ساخته اند که آسیب های ناشی از لرزش های زمین را به حداقل رسانده است .
برابر گزارش های مستند در سیل اخیر دراستان های لرستان و خوزستان بیشترین خسارات به زیر ساخت های مواصلاتی وارد شد و وقتی راهها در مناطقی از استان لرستان قطع شد دیدیم که امکان هرگونه امداد رسانی هم تا چند روز امکان پذیر نبود و برخی مردم تا سه شبانه روز بدون آب و غذا در ارتفاعات شب را به روز و روز را به شب رساندند تا ابرها کنار روند و صدای بالگردی امید زنده ماندن را در آنان بوجود آورد.براستی اگر همه بسیج نمی شدند و برخی از جان مایه نمی گذاشتند الان چه پاسخی به دنیا می دادیم ؟ نمی گفتند ابرقدرت خاورمیانه چقدر زبون و درمانده است؟ دست آن هایی که شبانه روز کوشیدند و به داد هموطنانمان در استان های سیل زده رسیدند را می بوسیم به همه آنها خداقوت می گوییم و از عمق وجود برایشان دعا می کنیم ولی روی سخنم با من مدیری است که در انجام مسوولیتم قصور کردم شاید هم جایگاهی که در آن قرار گرفته ام با توانم همخوانی ندارد. وقتی سازمان هواشناسی یک ماه قبل از بارش ها ، نسبت به وقوع سیل در مناطق وسیعی از کشور هشدار می دهد و ستادهای بحران تشکیل می شود و جلسه پشت جلسه! چرا باید در اولین روز راههای منتهی به چند شهر و صدها روستا بلافاصله قطع و در برخی جاها تا چهار یا پنج روز از سرنوشت مردم آن مناطق بی خبر باشیم، برای مقابله با سیل خانمانسوز چه کردیم؟ غیر از این است که دست روی دست گذاشتیم تا آب همه چیز را برد بعد امکانات کشور را بسیج کردیم که چه و چه بکنند؟ چرا فقط هشدار دادیم؟ چه کردیم؟ وقتی در شهرخرم آباد سیل جاری شد بسیاری از کانال های آب کنار خیابان مملو از زباله و نخاله هایی بود که مانع ازعبور آب می شدند. چرا پیش از باران خیابان ها تمیز نشده بود تا ارتفاع آب در جاهایی در مرکز شهر به هشتاد سانتی متر نرسد؟ چرا باید پل هایی که در شهر خرم آباد احداث شده بودند آنقدر کم ارتفاع باشند تا نخستین آب ها نه از زیر بلکه از بالایشان بگذرد و بعد هم خود آب زحمت برداشتنشان را بکشد؟ چرا زیر گذرهای احداثی داخل شهر نیم ساعت بعد از باران پر از آب شود؟ چرا بزرگراه خرم آباد به اندیمشک به عنوان شریان حیاتی شمال به جنوب یک ساعت در میان باید به علت ریزش کوه بسته شود؟چرا در صدها نقطه آسفالت جاده ترانزیتنی این همه نشست کند؟ چرا و چرا های بسیار.اینکه دست روی دست بگذاریم و همه بی توجهی هایمان را به پای بلایای طبیعی و قضا و قدر بگذاریم حرف بی ربط و راهی برای فرار از مسوولیت است .همه مسوولیم ، باید آنان که در ساخت پل های بی کیفیت ، آسفالت جاده ها، احداث سیل بندها ، مجوز ساخت در حریم رودخانه ها و... قصور داشته اند به شدت مواخذه شوند، باید تاوان پس بدهند و به اشد مجازات برسند.وقتی پل کاکا رضا در مسیر خرم آباد به الشتر که فقط دو سال از عمرش می گذرد بعد از سیل تخریب می شود و کمی بالاتر پل قدیم با قدمت 300 ساله همچنان پابرحاست باید به حال طراح و مجری و ناظر پل جدید گریست!.در بسیاری نقاط کشور پس از یک بارندگی مختصر هزاران چاله و چوله در خیابان و جاده ها ایحاد می شود ، ینها ربطی به بلایای طبیعی ندارد این موید بی توجهی ما و مجریان آسفالتی است که به جای ماسه ، خاک را با قیر قاطی کرده اند و آب باران خاک را شسته و نقطه خلاف مان را نشان داده !چرا پل های چند صد ساله در استان لرستان فرو نریختند؟ آیا در زمان احداث این بناها از ریاضیات و استاتیک و انتگرال و سینوس و تانژانت و محاسبات میکرونی استفاده می شد ؟ آیا تکنولوژی روز به کمک محدثین آمده بود؟ آیا مهندسان با ابررایانه ها ، ریزترین داده ها را محاسبه و تحویل می دادند؟ چرا کاری کرده ایم که ضرب المثل "دریغ از پارسال" عینیت پیدا می کند؟ بیاییم کمی در خودمان غور کنیم و الله به بیراهه می رویم ، هزاران میلیارد بودجه کشور را هدر می دهیم و هیچ کداممان هم شهامت قبول مسوولیت و پاسخ دهی را نداریم.برادر و خواهر! باور کنیم در حال باختنیم ، باختی وحشتناک، باختی که اصالت چند هزار سال مان را نابود می کند، باخت اخلاق و فرار از تعهد! اگر قرار است وزش بادی نه چندان تند بنایمان را فروریزد پس چرا این همه بودجه را صرف پژوهش و آموزش دانشگاهیان می کنیم؟ داریم چه چیزی را آموزش می دهیم ؟ اگر استادمان بد آموزش داده باید در نحوه کارش تجدید نظر کند ، اگر در دادن پروژه به نااهل دست آلوده ای مشاهد شد قطعش کنیم ، اگر پیمانکاری در اجرا قصور کرده و مهندس ناظر، قصور را نادیده گرفته با هر دو برخورد کنیم .نگارنده درباره مجازات متخلفان تنها قائل به عزل نیستم بلکه اعتقاد دارم علاوه بر عزل ، اشد مجازات باید در باره آنان اعمال شود.باید از نیاکان درس بگیریم که چگونه با دست خالی و حداقل امکانات بهترین ها را ساختند.چرا باید برای یک ملاحظه سیاسی یا اعمال نفوذ یک مسوول بی مسوولیت، تاج سدها را کوتاه کنیم و هر روز دل مردم پایین دستی را بلرزانیم؟ چرا همه چیز را فدای مصالح شخصی ، حزبی ، و قومی کنیم؟ چرا در جا یابی احداث کارخانه ها، راهها و سدها ملاحظه کاری می کنیم تا پیامدش زیرآب رفتن جاده های احداثی و کارخانه ها و کارگاهها و شور شدن اراضی کشاورزی به خاطر نفوذ آب پشت سد به کوه های نمک را شاهد باشیم؟چرا خانه های چندین ساله در زلزله کرمانشاه کمترین آسیب و مسکن مهرهایمان بیشترین آسیب ها را دیدند؟ اینجا همه مقصریم و در به باد دادن بیت المال و حق مردم در دنیا و آخرت باید جواب بدهیم.والله نیاکان ما خیلی سالم تر زندگی می کردند، به اخلاق و حق الناس بسیار پایبند بودند، از کار نمی زدند ، سرهم کلاه نمی گذاشتند با واژه های نفاق و دروغ بیگانه بودند و آنچه می گفتند همان را انجام می دادند و همین هم راز بقای نامشان و ماندگاری یادشان بود. و کلام آخر .....بیاییم از گذشتگان درس بگیریم ، دنیا به آخر نرسیده ، نسل های ماندگار، ما و کردارمان را مطالعه خواهند کرد بیاییم شهامت و صداقت را سرلوحه کارمان قرار دهیم اگر مسئولتی می گیریم به انجام آن معقتد باشیم و اگر نیستیم با شهامت بگوییم من برای این کار ساخته نشده ام. نظارت و اجرای طرح های عمرانی را جدی بگیریم و راه های گریز را ببندیم، مواظب دست های آشکار و پنهان باشیم و آنچه را که مرضی خداست انجام دهیم. مباد یک مجری بی سواد تمام داده های علم مهندسی را به سخره بگیرد ، به ناظرین، مهندسین و مجریان متعهد بیشتر بها بدهیم، مدیران لایق را تاج سرمان قرار دهیم و نالایقان را از محیط دور کنیم. بیاییم عهد کنیم سیاسی و ملاحظه کاری ممنوع!. بیایم قشری نگری و رابطه بازی را دور بریزیم و با هم عهد ببندیم فقط و فقط و فقط ایران، ما ایران آباد می خواهیم ایرانی که نسل های بعد به آن افتخار کنند.
از: رشید بهاروند