وقت نیوز - جنگ در غزه وارد هفته دوم شده است و نشانه ای از پایان آن دیده نمی شود. بنظر می رسد که جنگ آنچنان که است، شاید شدیدتر در فضای رسانه ای جریان دارد.
*رئوف پیشداراستاد دانشگاهدر مقام روزنامه نگاری که در نزدیک به نیم قرن کار رسانه ای در چهار جنگ خبرنگاری کرده ، کتاب و نوشتههای بسیاری نیز در حوزه خبرنگاری بحران و عملیات روانی در بحرانها انتشار داده است؛ يكي از جبهه هاي بسيار گسترده و متنوع عمليات رواني بعد از جنگ دوم خلیجفارس و سقوط صدام که من در آن خبرنگار میدانی بودم، در جنگ غزه از سوی اسرائیل با کمک رسانه های غربی و دولت های حامی رژیم تل آویو، روي جوامع هدف جریان دارد. صاحب نظران بر اين باورند كه اسرائیل پيش از آنكه در جبهه نبرد متعارف، فلسطینی ها را هدف بگیرد ، در منظر افكار عمومي و با پیچیده ترین تکنيک های عملیات روانی، آنها و در یک نگاه کلی مسلمانان و اسلام را هدف قرار داده است. اسرائیل براي اين منظور ، تدابير وعمليات بسيار گسترده اي را به اجرا گذاشته است و در آن از همه ي امكانات رسانه هاي خود به علاوه شبکه گسترده رسانه های در خدمت صهیونیسم استفاده می برد و حتي توانسته است، رسانه هاي بسياري از كشورها ازجمله كشورهاي اروپایی را در عمليات رواني خود عليه فلسطینی ها همراه سازد. درحوزه ارتباطات اين يك واقعيت بدون ترديد است كه دنیای امروز عرصه جنگ بین رسانه هاست . رسانه کارکردی دوسویه دارد ولی عملا رسانه های امروزی در خدمت نظام سلطه اند . رسانه در حوزه های مختلف ، کارکرد متفاوت دارد با استفاده از رسانه ها می توان در جامعه انگیزه و حرکت ایجاد کرد و یا فرهنگ عمومی را پایه ریزی و گسترش داد و همینطور افکار عمومی را در رابطه با موضوع خاصی تبیین کرد .رسانه می تواند ارتباط دوسویه را بین افراد یک جامعه و حتی جامعه جهانی برقرار کند، گرچه قدرتهای استکباری از رسانه برای گسترش نفوذ خود در جامعه جهانی استفاده می کنند . رژیم تل آویو با اینکه به گواه تاریخ، کشور فلسطین را با توسل به خشونت و اعمال تروریستی تصاحب کرده و مردم آن دیار را آواره ساخته با استفاده از رسانه های نظام سلطه برای خودش مشروعیت ایجاد کرده است. اینها نمونه هایی از قدرت رسانه هاست . متاسفانه امروز اکثر رسانه های مطرح و قدرتمند دنیا در اختیار نظام سلطه و در راستای اهداف غیرانسانی آنان قرار دارد ولی رسانه همانند شمشیر دولبه است و کشورهای هدف هم می توانند از آن برای مقابله با توطئه های نظام سلطه بهره ببرند، گرچه رسانه های نظام سلطه به پیشرفته ترین ابزار روز جهان مجهز هستند ولی در دهه های اخیر کشورها و ملتهای دیگر هم توانستند با استفاده از رسانه های خود در برابر رسانه های نظام سلطه عرض اندام کنند . ظهور برخی رسانههای منطقهای پس از جنگ اول خليج فارس(١٣٧٠ ) در این راستا قابل بررسی است. افزون بر بهرهگیری نظام سلطه از رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری پیشین، اکنون نیز با توجه به تحولی عظیم در بهرهگیری از ماهوارهها ، اینترنت ، فرستندههای پرتابل ، مینیاتوری ، ریزپردازهها ، فیبر نوری و دهها فنآوری برتر رسانهای با تجهیزات و ابزارها که در دست سردمداران نظام سلطه است، در جهت تحمیل اراده خود بر ملتها مورد استفاده قرار میدهد. قدرتها بیشترین استفاده از رسانهها را در جنگ میبرند. با نگاهی به عملکرد آمریکا در جنگ های ویتنام، بالکان، کارائیب، افغانستان و دو جنگ عليه عراق صدام حسين موسوم به جنگ اول و جنگ دوم خليج فارس و همچنین اقدامات روانی و رسانهایاش علیه انقلاب اسلامی، میتوان به اهداف آن پی برد. همانطور كه اشاره رفت ، استفاده از رسانهها برای تضعیف کشور هدف و بهرهگیری از توان و ظرفیت رسانهها اعم از رسانههای نوشتاری، دیداری شنیداری با استفاده از شیوه های جنگ روانی، به منظور کسب منافع را جنگ رسانهای می گویند. آنچه مسلم است جنگ رسانهای از برجستهترین مولفههای جنگ نرم و جنگهای مدرن در جهان کنونی محسوب میشود. جنگ نرم به مثابه راهبرد و استراتژی انتخابی نظام سلطه برای تسلط بر افکار و اراده ملتها تدوین و طراحی شده است. اما بیشترین کاربرد جنگ رسانهها در هنگامه نبردهای نظامیشدت یافته و مییابد، البته این به آن معنا نیست که این کاربرد از اهمیت رسانهها در دیگر زمانها میکاهد، بلکه میتوان گفت آن جنگی است که در شرایط صلح و نه صلح و جنگ نیز بین قدرتها و دولتها به صورت غیررسمی مورد استفاده قرار میگیرد . آنجا که قدرتها توان به میدان آوردن نیروی نظامی را ندارند و یا جامعه آنان قادر به تحمل تلفات انسانی نیست ، به جنگ رسانهای روی میآوردند و از این ابزار بهرهبرداری میکنند. جنگ رسانهای از جمله جنگهای بدون خونریزی و جنگ آرام محسوب میشود .با توجه به اینکه در جنگ رسانه ای خشونتی اعمال نمی شود ، وقوع آن برای مردم نامحسوس است از طرفی بسیج عمومی هم در آن کاربرد ندارد و به اصطلاح جنگ رسانه جنگ بین نخبگان است فلذا میزان تخریب زیاد است تا حدی که شهروندان عادی کشور هدف، متوجه حجم سنگین این جنگ بر فضای روحی و روانی خود و اطرفیانشان نمیشوند.قدرت نفوذ سردمداران این جنگ و قدرت تاثیرگذاری و نفوذ آن به گونهای است که در سطوح جامعه اعم از شهر و روستا گسترش مییابد. در این جنگ ، ملتها و مردم با خواست و اراده خود و قبول هزینه در معرض حمله قرار میگیرند . در این جنگ طرف متخاصم کنترل افکار عمومی را در اختیار می گیرد . در جنگ رسانه ای از روشها و تاکتیکهای مختلفی متناسب با شرایط و جغرافیای عمومی (جغرافیای جنگ روانی) استفاده می شود . بعضاً با بمباران اطلاعات و یا ارائه اطلاعات نادرست و یا مشابه سازی و… گروه هدف را مجبور می کنند تا منافع مهاجم را بر منافع ملی ترجیح دهند . همه تاکتیک های جنگ رسانه ای بر پایه ایجاد ترس در مخاطب استوار است . تا مخاطب نترسد نمی توان در رفتارش تغییری ایجاد کرد . رسانه در یک دید کلی از ابزارهای جنگ روانی است و همان اهداف جنگ روانی را هم دنبال می کند یعنی هدف جنگ رسانه ای تغییر رفتار در دولت ها و ملت هاست تا بدینوسیله کشور مهاجم اراده خود را بر گروه هدف تحمیل کند و اولین هدف ملتها هستند چرا که ملتها در خط مقدم مبارزه با هر مهاجمی قرار دارند و از طرفی دولت ها هم به اتکای ملتشان می توانند در برابر بیگانگان ایستادگی کنند . این جنگ به دو شیوه کلی اعمال می شود . در شیوه اول دولت مردان با استفاده از رسانه ها تحت فشار قرارمی گیرند تا در آنان ترس ایجاد شده و مجبور شوند در برابر متخاصم عقب نشینی کنند و درنهایت به آنان باج دهند و در شیوه دوم ملتها را برعلیه دولتشان می شورانند و دولت در اثر فشار افکار عمومی تغییر رفتار داده و غیر مستقیم خواسته های بیگانگان را برآورده می کند. پیچیدگی های جوامع عصر حاضر و نقش غیرقابل انکار رسانه ها در شکل دهی افکار عمومی باعث شده تا از این ابزار در زمینه های فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و نظامی بیشتر از گذشته استفاده شود . کارکرد رسانهها در تصمیمگیریهای روزمره زندگی برای مردم هم سودمند و هم زیانآور است زیرا رسانههای گروهی همچون تیغ دو دم هستند که میتوانند پیوستگی و همگنی پدید آورند ، قادر به وسعت بخشیدن و ژرفتر ساختن شکافهای اجتماعی هستند و هم میتوانند بشارتدهنده توسعه باشند و هم بذر ایدئولوژی ضدتوسعه را در فضای جامعه بپراکنند. آنها حس امنیت کاذبی را القاء مینمایند، ذهنها را از مسائل عینی دور میسازد ضمن اینکه میتوانند به ایجاد شور و شوق، حیات و بالندگی در یکایک اعضای جامعه که یکی از کارکردهای مثبت رسانههای جمعی است با انتقال و بیان واقعیتهای جامعه و روشنگری در عرصه تهدیدات منافع ملی و نه گروهی و شخصی تحقق بخشند. 586