اگر چه در خبر منتشره جزئیات مهم در این خصوص به ویژه در مورد اینکه آیا این معدن در ید قدرت کرمانی هاست یانه و نیز در خصوص میزان ذخایر و برداشت فعلی از آن معلوم نشده است اما در نوع خود گویای وجود معادن زیادی در گوشه و کنار استان زر خیز آدربایجان می باشد که طبق گزارش های صریح رسانه ای ارزش اقتصادی آنها  از سوی کارشناسان وزارت صنایع و معادن و تجارت خود حاکمیت فراتر از " چاه های نفتی ایران " بر آورده شده است .

 آنچه از جناب "سرمست " استاندار آذربایجان شرقی در این مسند فانی که خصوصٱ در گذشت نابهنگام دو همتای سابق بر او ( سردار خرم و شهید رحمتی ) پیش از اتمام مسوولیت های مدیریتی ،عینیت آن را بیشتر محسوس می کند ( خدا از سومی بلا بگرداند ) ، عجالتٱ این است که در وهله ی اول برای اثبات جدیت در پیگیری و حل مشکلات منطقه ، بدون فوت وقت مسأله ی احیاء " دریاچه ی ارومیه " و موضوع تاسیس " شرکت مس سونگون " را به مثابه دو‌ ضرورت و مطالبه ی دیرین مردم استان که دومی حتی دو بار دستور صریح  محقق نشده ی ریاست جمهوری از جنس " ضرب الاجل " در سفرهای استانی را دارد و رئیس جمهور فعلی نیز قطعٱ‌ به جهت سوابق طویل نمایندگی مردم تبریز بیش از هر کس دیگری بر آن مسبوق بوده و لاجرم بر تحقق این وعده تاکید دارد ، در اولویت پیگیری قرار دهد.

با این حال مسأله ی " مجتمع مس سونگون " از آنجا بیش از دیگر معادن غنی استان و سایر مطالبات بخش های مختلف مورد توجه و تمرکز عمومی قرار گرفته است که احساس می شود یک جریان  پر قدرت " مافیایی " بر آن چنان اشرافیتی پیدا کرده است که نه تنها مانع اجرای دستورات موکد رئیس جمهور و پیگیری نمایندگان و مدیریت ارشد استان برای استقلال آن می شود بلکه به نظر می آید مدیریت های این معدن با ظرفیت برداشت ذخایر آن‌ تا چند قرن آینده ،بدون تبعیت از اراده ی جریان مزبور امکان تداوم ندارد بطوریکه غیر شفاف بودن گردش هنگفت اقتصادی و نحوه ی پرداخت مالیات آن و حتی نحوه جذب نیرو  نیز بر ابهامات کارکرد مجتمع فوق می افزاید! ضمن اینکه این عدم شفافیت در مدیریت های دیگر معادن مهم استان از جمله "طلا " آن چنان مصداق دارد که استاندار فقید اسبق ( سردار خرم ) صراحتٱ با اذعان بر اینکه مدیریت استان هیچ اطلاع و احاطه ای از جزئیات عملکرد معادن طلای استان مبنی بر میزان استحصال و در آمد و تعلق منافع آن ندارد، تلویحٱ صلاحیت نمایندگان مدعی دفاع از حقوق مردم منطقه و دیگر  متولیان ذیربط را هم به جهت برخورد شبهه انگیز انفعالی و غیر مسوولانه و یا احیانٱ تبانی در قبال آن با چالش جدی مواجه کرد !

فلذا از آنجائیکه آقای سرمست با اذعان بر آگاهی به مشکلات و چالش های عدیده ی  استان و البته شهرها و روستاهای آن و اطلاع از عقب ماندگی های این منطقه در زمینه های مختلف با مصادیق اقتصادی ، فرهنگی ، زیست محیطی و ضعف های مدیریتی و ایضٱ وعده ی حل مشکلات فرا راه این موارد پا به عرصه ی مسوولیت خطیر  مدیریت استانی بعد آزگاری انتظار برای دستیابی به این مقام گذاشته است ، باید در فرصت مغتنمی که در هر حال حضور نماینده ی سابق کلان شهر تبریز در مسند ریاست جمهوری و انتصاب معاونان متعلق به آذربایجان به وجود آورده است  و صد البته گماردن مدیریت های کارآمد و با انگیزه و مجرب عزم خود را برای تحقق وعده های بزرگ خود جزم نماید ، چرا که زمان برای کار های اساسی و ماندگار  مثل برق و باد می گذرد و دوران مدیریت ها به هر دلیل و طریقی به سر می رسد و به عبارتی "خیلی زود دیر می شود " ، هر چند شرط رفع مشکلات و موانعی توسعه ی استان اساسٱ مستلزم کارکردها و رویکردها و سیاستگذاری های بالا دستی در حکمرانی و تلاش های تاثیر گذار نمایندگان استان در جذب بودجه مناسب و پروژه های ملی است اما نقش هنر مدیریتی نیز در تعامل اصولی با نهادهای تصمیم گیر و عوامل تاثیر گذار در توسعه و حرکت قطار پیشرفت مناطق ولو در شرایط بحران و بحبوحه های اقتصادی مبتلابه کشور به مصداق خراسان و اصفهان و فارس در جای خود به غایت غیر قابل کتمان است .

586

از : ابوالفضل وصالی