وقت نیوز - در ماه های منتهی به انتخابات مجلس دهم،تلاش ها برای کسب اکثریت کرسی ها توسط جریانات سیاسی رو به افزایش است و هر دو قطب قدرتمند سیاسی ایران درصدد هستند تا کرسی های بیشتری را از ان خود کنند.
مصراع مشترک غزل های انتخاباتی در هر دو جناح ، رسیدن به اجماع جریان ها و ارائه ی لیست واحد کاندیداهاست که به درستی دریافته اند این انتخابات ، کارزار رقابت جناحین است و هر طرف که متحد تر و سازمان یافته تر حضور یابد احتمال برتری اش فزون تر خواهد بود.استان آذربایجان شرقی به لحاظ بافت سیاسی از موقعیت ویژه ای برخوردار است و موزاییک جریانات سیاسی این خطه با تنوع و تکثر محسوسی مواجه می باشد.
در این یادداشت به چگونگی فرآیندهای تشکیلاتی و نحوه ی تاثیرگذاری و تاثیرپذیری hdk طیف ها نمی توانیم بپردازیم که مجال و زمان مفصل تری می طلبد.اما به صورت گذرا نگاهی خواهیم انداخت به اردوگاه اصلاحات که قطع به یقین یکی از جریان های اصلی شکل دهنده در ساحت سیاسی استان می باشد و اجمالاً روندهای موجود در این جبهه برای رسیدن به یک ائتلاف حداکثری و اجماع لیست های انتخاباتی را واکاوی خواهیم نمود.در ماه های گذشته بیشترین انرژی بزرگان اصلاحات برای تدوین مکانیسم هایی صرف گردیده که بتواند توان متفرق اصلاح طلبان را تجمیع کرده و با تبدیل به یک نیروی واحد و قدرتمند برای حضور در انتخابات مجلس آماده شوند.
مباحث گوناگون و رایزنی های کثیر در نهایت به روشی انجامید که طی آن تمامی نیروهای اصلاح طلب گرد هم بیاند و با تشکیل شورای جامعی در هر استان اقدام به تعیین مصادیق مناسب برای حضور در لیست واحد بنمایند .
در این روش همه اصلاح طلبان استان اعم از احزاب و تشکل ها ،مدیران سابق، شخصیت های متنفذ حقیقی و نمایندگان ادوار مجلس به صورت مجمع کنار هم می نشستند و شورای اصلاح طلبان استان را برای تهیه لیست انتخاباتی تشکیل می دادند.
در روش یاد شده همه نقش فعالی می توانستند ایفا کنند به شرط آنکه همگان قواعد بازی را رعایت می کردند و شائبه ای در خصوص هر کدام از طرف های درگیر این موضوع ایجاد نمی شد.اما در واقع تشکیل مجمع فرآیندی بود که الزاماً برای همه نقاط کشور نمی توانست جواب بدهد چه آنکه این تردید در میان فعالان استانی شکل گرفته بود که مرکز نشینان قصد تعیین تکلیف برای سایر استان ها را دارند، به ویژه در استان ما که متاسفانه فقدان اطلاعات منسجم در میان فعالان و عدم اطلاع رسانی سنجیده و شفاف از سوی مرکز نشینان این ابهام را تقویت نمود و در نتیجه عملاً تشکیل مجمع اصلاح طلبان استان منتفی گردید.از سویی دیگر پس از سالیان متمادی شورای هماهنگی جبهه اصلاح طلبان استان مجدداً فعالیت خود را با ترکیبی متنوع تر آغاز نمود و تلاش ها برای ایفای نقش راهبری و تعیین کنندگی در میان اعضای این شورا نمود بیشتری یافت و حتی پیشنهاد هایی مبنی بر تنظیم لیست انتخاباتی اصلاح طلبان استان از طریق شورای هماهنگی نیز مطرح شد.اما این شورا،شورای هماهنگی احزاب و گروه های اصلاح طلب استان بود و طبیعتا برای تصمیم گیری برای همه اصلاح طلبان با مشکلات گوناگونی مواجه می شد.آذربایجان و اصلاحات علقه های پیوسته و پیوندهای دیرینی باهم دارند اما این پیوندها بیشتر از آنکه نشات گرفته از توان و فعالیت احزاب باشد از توان و تاثیر افراد و شخصیت هایی نشات گرفته است که گاه حتی عضو هیچ حزبی نیز نبوده اند.
این افراد در رده های گوناگون مسوولیتی اعم از نمایندگی مجلس،مدیریت های دولتی و ... به ایفای نقش پرداخته اند و شاید بسیاری از مردمی که اصلاحات را دوست می دارند بیشتر از آنکه حزب x یا y را بشناسند، شخصیت هایی را می پسندند و می شناسند که رابطه اصلاحات را با بدنه مردم برقرار نموده اند.به این ترتیب ما با دو پایگاه واقعی اصلاح طلبان در استان مواجهیم که یکی نهادی حقوقی مرکب از احزاب و تشکل هاست و دیگری نهادی حقیقی که متشکل از مدیران، نمایندگان ادوار مجلس و شخصیت های غیر حزبی است.
طبیعی است هیچکدام از این دو خیمه توان تصمیم گیری برای کل اردو را ندارند و هر تصمیمی که با تایید همه ی اجزا گرفته نشود از هیچ ضمانت اجرایی محکمی برخوردار نخواهد بود.اینجاست که درک و شناخت بزرگان اصلاحات برای تدوین مکانیسم مذکور را باید تحسین کرد و اذعان داشت که شناخت آنها از ما بیشتر از خودمان بوده است.چرا که فرایند تعریف شده توسط رهبر اصلاحات و یاران نزدیکش ناظر بر دیدگاه های همه اصلاح طلبان بوده و نقاط ضعف استان ها را به درستی تشخیص داده بودند.با این حال برای رسیدن به روندهای اجماع گرایانه و تجلی ائتلاف واحد و واقعی در مسیر انتخابات پیش رو هنوز دیر نشده اما به تغییر نگرشی اساسی در میان اصحاب سیاست استان نیازمند است. رسیدن به نگرش جدیدی که منجر به اتحاد و انسجام همه ی نیروهای تاثیر گذار گردد دور از دسترس نیست.این نگرش باید در تمام لایه های فعال جریان اصلاحات ایجاد گردد و همگان به این اراده ی منسجم برسیم که اگر همه با هم حضور داشته باشیم پیروزی نیز نزدیک خواهد بود.
در این راستا و با توجه به مشکلات موجود در تشکیل مجمع برای انتخاب اعضای شورای انتخابات استان می توانیم از فرآیندهای دیگری مانند فرآیند جزیره ای برای نیل به هدف – ابزار اولیه یعنی تشکیل شورای انتخابات استفاده نماییم.
در این فرآیند بجای اینکه همه ی اصلاح طلبان یکجا جمع شوند هر کدام از طیف های مرجع به تخصیص گرد هم می آیند و نمایندگان خود را برای عضویت در شورای انتخابات استان تعیین می کنند .
بدین ترتیب همه ی گروه های مرجع چهارگانه در فرآیند انتخابات نقش مستقیم و موثر ایفا کرده و از جامعیت و مقبولیت لازم نیز برای تصمیم گیری در تعیین لیست کاندیداها برخوردار خواهند بود و از طرفی دیگر شورای هماهنگی نیز می تواند و باید به مرجعی برای سیاستگذاری های کلان اصلاح طلبان در استان تبدیل گردیده و تمام تلاش و توان خود را صرفاً برای انتخابات مجلس که امری مقطعی است هزینه ننماید.
شورای انتخابات برای انتخابات تشکیل می شود و با پایان آن نیز خاتمه می یابد اما شورای هماهنگی نهادی پروژه ای و مقطعی نیست.شورای هماهنگی باید کلان نگر باشد و اهداف کلان جبهه اصلاحات را با تدوین استراتژی های مناسب دنبال کند.این همان تغییر نگرشی است که لازمه ایجاد بسترهای موفقیت در مسیر انتخابات است.
باور این نکته بعید به نظر می رسد که ایران و آمریکا بعد از دهه ها تخاصم حاضرند رو در روی هم به مذاکره بنشینند اما دوستان اصلاح طلب ما حاضر نباشند در کنار هم و برای هم و به نام هم فعالیت کنند و مجلس دهم را به دموکراتیک ترین شیوه ی ممکن از آن خود نمایند.در فرآیند جزیره ای همه ی اجزای اصلاحات دخیلند،اهداف مورد نظر بزرگان اصلاح طلب کشور تامین می شود، همه ی طیف های مرجع دارای نماینده و حق رای و نظر هستند،مشکلات تشکیل مجمع عمومی اصلاح طلبان استان وجود ندارد،شائبه ی تعیین تکلیف از پایتخت برای استانها را از بین می رود،نهادی با جامعیت و مقبولیت ایجاد می شود و مهمتر از همه نمود عینی اتحاد و انسجام اصلاح طلبان به منصه ی ظهور می رسد و این یعنی اولین گام برای همراه نمودن جامعه و مردمان خسته از افتراقش.روح الله رحیم پور مطلقتیر 1394