برای پاسخ دادن به این پرسش ، بدواً به موضوع مهمی به نام "کنار رفتن کاندیداها به نفع کاندیدایی دیگر" اشاره کرد. با ورود هاشمی به عرصه ، کاندیداهای اصلاح طلب و شبه اصلاح طلب به نفع او کنار رفتند و یا خواهند رفت. از سوی دیگر در جبهه اصولگرایان نیز به احتمال قوی شاهد همگرایی جهت رسیدن به کاندیدای واحد خواهیم بود که نتیجه آن ، کنار کشیدن برخی نامزدها به نفع کاندیدای نهایی است.در این میان ، سیاست تبلیغی دولت اقتضا می کند که یکی دو کاندیدای شناخته شده نیز به نفع مشایی کنار بروند. این گونه شد رحیمی و جوانفکر نامنویسی کردند تا معاون و مشاور رئیس جمهور به نفع مشایی کنار رفته باشند و مشایی، کاندیدایی با وزن بالا تلقی شود. اما چرا رحیمی و جوانفکر این قدر زود کنار کشیدند؟ آیا آنها نمی توانستند مثل حسن روحانی در صحنه انتخابات باقی بمانند و در روزهای پایانی تبلیغات انتخاباتی کنار بکشند؟پاسخ سوال فوق به دو دلیل منفی است:1- هاشمی و حسن روحانی، مشکلی برای تایید صلاحیت ندارند؛ ولی رحیمی و جوانفکر تایید صلاحیتشان نه تنها قطعی نبود که بعید هم می نمود. بنابراین، با فرض تایید صلاحیت مشایی، چون خطر رد صلاحیت رحیمی و جوانفکر پیش روی دولت بود، آنها باید قبل از رد صلاحیت به نفع مشایی کنار می کشیدند تا بر وزن مشایی بیفزایند. 2- اگر جوانفکر و رحیمی کنار نمی رفتند، ممکن بود مشایی رد صلاحیت شود ولی یکی از دو نفر (احتمالاً رحیمی) صلاحیتش تایید شود. در این صورت، نه مشایی در صحنه انتخابات باقی می ماند و نه سر دولت بی کلاه می ماند. یعنی دولت ناچار بود با کاندیدای دیگری برای کسب مقام ریاست جمهوری با رقبا رقابت کند.